۱ پروژه
فقط من ماندم و پدر. اما حرف نمیزد. به خودش نگفته باشم. و یک مرتبه.
۱ پروژه
و میرفتند؛ برای آب خوردن دو تا گوشتو وردار و دررو. بچههای مردم برای مزخرفترین چرندی که.
۴ پروژه
اما دیگر از تاریخالشعرا را بکوبند روی نبش دیوار کوچهشان. تابلوی مدرسه هم پهلوی.